در هر روزی غیر از این روزها که بروی، پا که بگذاری در محدودهی حرم یاد حرف دکتر یونس میفتی؛
"به بهشت کوچک حسین خوش آمدی."
این روزها اما مساحت بهشت کوچک حسین شده از همان حوالی مرز جایی شاید درست کنار گیتهای خروجی.
وسط شور هیئت که میشود پسرک فریاد میزند و میخواند؛
"دلم گرفته، دوباره این شبا برا حرم گرفته
میبینی بازم،چه جوری روز و شبم و ازم گرفته!
خوابت و دیدم دوباره انگار که به آرزوم رسیدم
باشه قبوله اصن برای دیدنت جونم میدم
چیزی ندارم فقط میتونم سرمو برات بیارم
یه حالی میشم وقتی تو سجده سر رو تربت میزارم
دل بیقراره ولی همیشه یه نفر هوامو داره
وقتی هواتو کردم مگه میشه امام رضا تنهام بزاره"
و فریادی بلندتر که زائرای اربعین امسال کیان؟ مردها محکمتر به سینه میکوبند و زنها.....
صدای نالهشان بلندتر از سینه زنیِ مردهاست....
و ما ادریک نالهی زنهایی که مردهایشان عازمند و زنها جامانده! حالا با هر بهانهای! چه فرقی میکند؟!