بانو، شما خود ستونید برای عالم
شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۴۷ ب.ظ
ورودی حرم بود. داشت ویلچر زن را هل میداد. روی موهایش گرد نقره ای پاشیده بودند با این حال به رمپ که رسید انگار تمام توانش را جمع کرد توی دستانش و یا علی گفت. مردی که چند قدم فاصله داشت و میخواست از پله ها بالا برود راهش را کج کرد. دست گذاشت پشت کمر پیرمرد و گفت یا علی. انگار ستون شد برای پیرمرد که تکیه کند و با یک یا علی محکم ویلچر را هل بدهد تا از رمپ بگذرد.
زیباترین صحنه های دنیا نوشتنی نیستند، حس کردنی اند!
مهربان پروردگارم،
بر این باورم بارها و بارها اول سربالاییهای زندگی، یکی را فرستاده ای تا از پشت سر دست بگذارد روی کمرم و ستون شود برایم و در گوشم بخواند یاعلی!
میشود اولِ اولِ اول همهی سربالاییها حواست به دستان ناتوان من باشد؟ دستت را از روی کمرم برندار لطفا!
۹۴/۰۸/۰۹