اینجا قبلا معصومیه بود تا همیشه هم خواهد ماند به مدد بانوی آفتاب. ولی خواستم معصومیه ای شود که ماهستان باشد. من باشم و آقای ماه و ماهک هایمان و روزگاری ماه!
وقتی نه زکاوت و زیرکی همسر زهیر را داری و نه صداقت و سعادت همسر وهب تازه مسلمان شده، باید بنشینی گوشه ی خانه و سنگریزهها را از نخود و لوبیا جدا کنی و آش پشت پا بپزی!