ماه‌ستان

بانو مرا اتفاقی خواست: اتفاقی برای من

ماه‌ستان

بانو مرا اتفاقی خواست: اتفاقی برای من

اینجا قبلا معصومیه بود تا همیشه هم خواهد ماند به مدد بانوی آفتاب. ولی خواستم معصومیه ای شود که ماهستان باشد. من باشم و آقای ماه و ماهک هایمان و روزگاری ماه!

********

ماه بانو، نامِ من است وقتی خود را عاشقانه بنامم.

آخرین مطالب

یکشنبه های زیارتی

يكشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۴۰ ب.ظ

من فقط دفترچه ام را برده ام تا برایم آزمایش بنویسد! و از امشب شروع کنم به فولیک اسید خوردن.

اما حالا که آمده ام حرم و بعد از زیارتنامه و زیارت جامعه، زمزمه میکنم 

رباب است و خروش و خسته حالی!

.

.

.

جای طفل خالی!

.

.

.

اگر گهواره را پس داده بودند،

دلش خوش بود....

دارد اشکهایم می آید! 

نشسته ام همین کنج حرم که دیوارهای سبز دارد و سمت راستت ضریح است و آقای طباطبایی و خیلی آدمهای دیگر پست مینویسم و فین فین میکنم!

من که هنوز مادر نیستم!

من فقط هی یکی توی سرم میخواند رباب است و خروش و خسته حالی!

و بغض میکند!



۹۴/۱۰/۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
ماه بانو ***

نظرات  (۱)

آدم سلام و حال و احوال عرض کنم و بروم !

خوبید بانو؟

 

 

پاسخ:
آدمی که با دیدن اسم شما یه لبخند پهن روی لباش نقش بسته مگه میتونه بد باشه مسیر خیلی عزیز!
چشم ما روشن! خیلی روشن!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی