ماه‌ستان

بانو مرا اتفاقی خواست: اتفاقی برای من

ماه‌ستان

بانو مرا اتفاقی خواست: اتفاقی برای من

اینجا قبلا معصومیه بود تا همیشه هم خواهد ماند به مدد بانوی آفتاب. ولی خواستم معصومیه ای شود که ماهستان باشد. من باشم و آقای ماه و ماهک هایمان و روزگاری ماه!

********

ماه بانو، نامِ من است وقتی خود را عاشقانه بنامم.

آخرین مطالب

شرمنده ی جوانی از این زندگانی ام!

چهارشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۴ ب.ظ

از دیشب تا صبح، از صبح تا همین حالای ظهر اربعین،

باران یک بند دارد میبارد!

آدم دلش میخواهد هی برود زیر آسمان جایی بدون سقف، زیر خود خود آسمان، باران ببارد رویش، به راست و چپ نگاه کند، و رو به آسمان در حالیکه قطره های باران میچکند روی صورتش، دست روی سینه بگوید؛

السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته




این زیارت اربعین یک جوری است! یک جوری که نمیدانم چه جوری! طاقت نیاورده انگار! زود میرود سر اصل مطلب، طاقت مقدمه چینی ندارد. زود میگوید 

السلام علی الحسین المظلوم الشهید! 

و این مظلوم شهید را میکشد انگار! مثل میاندارهای هیئت!

دوباره بی طاقت میگوید

اسیر الکربات، قتیل العبرات....

بعد هی روضه میخواند! بی طاقت هی روضه میخواند! بی مقدمه هی روضه میخواند!

این زیارت اربعین یک جوری است!



تیتر نوشت؛

دارد جوانی ام میگذرد! و حرم ندیده ام! و اربعین نداشته ام!

شرمنده ی جوانی از این زندگانی ام!



۹۴/۰۹/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
ماه بانو ***

نظرات  (۱)

عالی بود

پاسخ:
انقدرها هم فکر نکنم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی