پنجره رو به ماه
چهارشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۰۷ ب.ظ
همین دیشب بود،
هر بار چشمم را باز کردم نورش چشمم را زد!
منِ خوش خوابِ همیشه پایه ی خواب، چند بار بیدار شدم به هوای اینکه نورش چشمم را میزد!
و هربار که بیدار میشدم جایش عوض شده بود. انگار یک جفت پا داشت و قدم میزد توی آسمان...
پنجره ی اتاقم رو به جایی از آسمان بود که ماه خانه داشت.
طبقه پنجم، داخلی ٢، اتاق ٥١٧، تخت شماره ١٤
بیمارستان شهید بهشتی، قم
۹۴/۱۲/۱۲